در اوستا به درفشی به شکل گاو بالدار (درفشا) اشاره شدهاست. پرچم دوران هخامنشی به احتمال زیاد عقابی با بالهای گشوده با قرص خورشیدی در پشت سر عقاب بودهاست. در زمان اشکانیان پرچمی استفاده میشد که به خورشید مزین بودهاست. دستههای هزار تایی ارتش اشکانی نیز دارای پرچمی ابریشمی مزین به اژدها بودند. در کتیبههای سنگی دوران ساسانی نقش چهار پرچم را میتوان یافت. یکی در بیستون مربوط به شاپور دوم است که پرچم ترسیم شده گشوده نمیباشد. سه پرچم دیگر نیز در نقش رستم حک شدهاست. یکی متعلق به هرمز دوم منقش به چلیپای (صلیب) افقی که دارای سه دنباله آویزان است. در نقش مربوط به بهرام دوم بر بالای سر نیزه بهرام حلقهای دیده میشود که دو پارچه از آن آویزان است که دارای خطوطی عرضی میباشند و منگولههایی نیز به آنها متصل میباشند. در نقش شاپور دوم در نقش رستم، پرچم دارای یک چلیپا و منگولههایی آویزان سه گوی راه راه مشابه گوی موجود درتاج پادشاهان ساسانی میباشند.[۲] بنا به گفته کاوه فرخ منبع عمده ما از نشانهای اشراف دوره ساسانی و درفشهای دوره ساسانی هجده مهر مربوط به دوره ساسانی است که در اطراف دریاچه آرال پیدا شدهاست و همچنین کتیبههای ساسانی و پارهای اشارات منابع رومی اطلاعاتی در این زمینه به ما میدهند.[۳]
اشاره به درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژیدهاک (ضحاک) برمیگردد. در آن هنگام، کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیشبند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شوند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید. فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان درفش کاویانی پدید آمد. بعدها نیز هر پادشاهی بدان گوهری به آن میافزود بگونهای که در شب نیز درفش کاویان میدرخشید. درفش کاویان نشان جمشید و نشان فریدون نیز نامیده میشد.[۴] [۵]
از نظر تاریخی در متون اوستایی و هیچ یک از نوشتههای بجا مانده از دوران هخامنشی، سلوکی و اشکانی اشاره مستقیمی به درفش کاویانی نشدهاست. پژوهشگران امروزی در مورد اینکه آیا درفش کاویانی جدا از روایتهای اسطورهای یک واقعیت تاریخی بودهاست محتاطانه برخورد میکنند. [۵] بیشتر دانش ما در مورد درفش کاویانی به منابع اسلامی بر میگردد. محمد بن جریر طبری در کتاب خود به نام تاریخ الامم و الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، ۶۰ سانتی متر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول میشود. ابوالحسن مسعودی نیز به همین موضوع اشاره میکند. ابن خلدون گزارش میکند که درفش کاویانی دارای ستارهای بود و چنین اعتقادی وجود داشت که تا زمانی که کسی که این درفش را حمل میکند شکست ناپذیر است. [۵] کاوه فرخ بیان میکند که بالاترین نشان دوره ساسانی درفش کاویانی میباشد و تصویری بازسازی شدهای از درفش کاویان بر اساس شاهنامه ارایه میدهد. [۳]
به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگ قادسیه درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند، وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد و به نوشته تاریخ بلعمی عمر خلیفه مسلمین دستور داد تا گوهرهای آنرا بردارند و آنرا بسوزانند.[۵]
پرچم امویان بر طبق گفته طبری سفید بودهاست هرچند تاریخ بلعمی این پرچم را سبز رنگ توصیف کردهاست. طبری نقل میکند که ابومسلم خراسانی دو پرچم میافراشت یکی سیاه رنگ و دیگری پرچمی سفید رنگ مزین به یک آیه قرآنی. نشان عباسیان نیز سیاه رنگ بود که به عبارت محمد رسول الله مزین بود. مخالفین عباسیون نیز به نشانه اعتراض از رنگهایی دیگر استفاده میکردند. بطور مثال فاطمیون مصر از پرچمی به رنگ سبز و علویان و بسیاری از شورشیان ایرانی از پرچمهای سفید رنگ استفاده میکردند.[۶] تصاویر پرچم بر روی اشیاء باستانی بدست آمده از کشورهای اسلامی (و خصوصاً بر روی مینیاتورها) یافت میشود. از جمله قدیمیترین آنها بشقاب براق ایرانی متعلق به قرن دهم میلادی است. [۷] [۸] در زمان مامون خلیفه عباسی رنگ سبز رنگ شیعه بودهاست.[۹] هنگامی که امام رضا به ولایت عهدی رسید بر خلاف سنت عباسیان رنگ سبز را به عنوان رنگ خود برگزید و در نتیجه به پیروی به سنتهای ایران پیش از اسلام متهم شد. گفته میشود او پس از این اعتراضات رنگ سیاه عباسیان را پذیرفت.[۶]
بر طبق تصویری در کتاب تاریخ رشید الدین پرچم غزنویان معمولاً قرمز و غزنویان اغلب از طرح شطرنجی به عنوان نشان استفاده میکردند. هر چند بعضی نوشتههای موجود مربوط به آن زمان چنین مینمایاند که آنان پرچمی مزین به همای طلایی یا شیر طلایی حمل میکردند. قزوینی در قرن ششم هجری چنین نقل میکند در آن زمان پادشاهان شیعی پرچمهایی به رنگهای سبز و سفید و سایر پادشاهان کماکان به رسم عباسیان پرچمی سیاه رنگ داشتند.[۶]
به نوشته بیهقی سران قبایل سلجوقی علامتها یا بیرقهای مخصوص داشتهاند. درباره نقش این پرچمها سندی موجود نیست. پس از آن که سلسله سلجوقی در خراسان پدید آمد و خلافت عباسی عملاً تابع طغرل بیگ شد، سلجوقیان از آداب عباسی- غزنوی -سامانی تقلید کردند و مظاهر حکومتیشان رنگ اسلامی گرفت . باوجود این، برخی سنتهای قبیلهای را حفظ کردند، از جمله این که طغرل به عنوان مهراز نقش چماق استفاده میکردهاست . لیکن از زمان الب ارسلان، مهرها شکل اسلامی یافت. [۱۰]
سلجوقیان از زمان طغرل پرچم سیاه را همراه با سایر نشانهای قدرت از خلفای عباسی گرفتند. ازرقی در قصیدهای در رسای طغانشاه، پرچم سپاه او را قرمز خواندهاست. با این حال رنگ پرچم رسمی سلجوقیان معلوم نیست و به احتمال زیاد، همان رنگ رسمی عباسیان و غزنویان، یعنی سیاه بودهاست. [۱۰] از اشعار شاعران آن دوره، چون انوری و ظهیر فاریابی، برمی آید که پرچمها نقشهایی از قبیل ماه، اژدها، شیر، پلنگ و هما داشتهاند، اما معلوم نیست که این نقشها بر روی پرچمها ترسیم گردیده یا بر بالای چوب پرچم نصب شده بودهاند و احتمالاً به هر دو صورت وجود داشتهاست. «امیرِ علَم» (بیرقدار) در تشکیلات سلجوقیان مقام مهمی داشتهاست. [۱۰] پرچم خوارزمشاهیان در نگارهای ایرانی که بخارا را در محاصره مغولها نشان میدهد، به رنگ زرد نشان داده شدهاست، ولی چون این نقاشی در عصر خوارزمشاهیان ترسیم نشدهاست، نمیتوان آنرا (قاطعانه) مطابق با واقع دانست. اما بنابر پارهای شواهد میتوان سیاه بودن پرچم را نیز در این دوره محتمل دانست. [۱۰]
حجم عظیم شواهد تاریخی و متون ادبی و باستانشناسی که احمد کسروی، مجتبی مینوی و سعید نفیسی گردآوری و بررسی کردهاند، نشان میدهد که خورشید در صورت فلکیِ اسد در منطقةالبروج از قرن هفتم هجری نقشی نمادین و رایج شد. تحقیقات مینوی، نفیسی و کسروی نشان میدهد که این نشان از ستاره بینی وارد فرهنگ عام، نشانها و نقوش هنری شدهاست و از آنجا به تدریج و در حدود قرن نهم هجری معادل قرن پانزده میلادی به نقوش پرچم ها وارد میشود. بگفته شاپور شهبازی در ایرانیکا «این نماد تلفیقی از سنن کهن ایران و عرب و ترک و مغول بود.» [۶]
قدیمیترین پرچم شیر و خورشید دار شناخته شده به سال ۸۲۶ هجری قمری (حدود ۱۴۲۳ میلادی) همزمان با دورهٔ تیموریان بر میگردد. این پرچم در مینیاتوری از شاهنامه شمس الدین کاشانی (یک منظومه از جهانگشایی مغولان) به تصویر کشیده شدهاست. این مینیاتور که حمله مغولان به حصار شهر نیشابور را نشان میدهد. سربازان (مغول؟) را نشان میدهد که پرچمی مزین به نشان شیر و خورشید در کنار پرچمی دیگر مزین به هلال ماه حمل میکنند. [۶]
فواد کوپریلی در نوشتاری که در مورد پرچم قبایل ترک دارد، در مورد پرچمهای دوره ایلخانان و تیموریان مینویسد: «در نقاشیهای برخی از نسخههای فارسی راجع به تاریخ مغول، پرچمی با زمینه آبی و تصویر گرگ و سایر نقوش مشاهده میشود که اثبات مطابقت آنها با واقعیات تاریخی نیاز به تحقیق دارد. به نوشته حافظ ابرو، امیراحمد خلج پرچم سرخ داشتهاست. در سپاه از پرچمهایی به رنگهای زرد و قرمز نیز استفاده میشده و روی آنها تصاویر گوناگونی از قبیل اژدها، شیر، قره قوش (نوعی عقاب) و شیر و خورشید منقوش بودهاست. احتمال زیاد میرود که تمغاهای خصوصی نیز روی پرچمها به کار میرفتهاست. در این دوره، به مقامات بلندپایه پرچم و طبل و علَم نظامی (به مغولی: توغ و کورْگه) داده میشدهاست. ایلخانیان از سویی تحت تأثیر آداب و رسوم کهن مغول ـ ترک و از سوی دیگر تحت تأثیر غزنویان و سلجوقیان بودند و بویژه در مظاهر حقوقی و علامات حکومتی از تمدن سلجوقیان متأثر بودند. بر نوک پرچمها، هلال («ماهچة عَلَم») فلزی نصب میشد.» راهبی اسپانیایی که در قرن هشتم در کتابش تصویری از پرچم ایران با زمینه زرد و تمگای (تمغا) چهارگوش قرمز در وسط ارائه میکند که به احتمال زیاد به دوره ایلخانیان تعلق دارد. در نسخهای از شاهنامه نوشته شده در قرن نهم (زمان مغولها) نگارهای بچشم میخورد که پرچمی را با تصویر شیر و خورشید در وسط نمایش میدهد. این پرچم به احتمال زیاد متعلق به ایلخانیان است، زیرا این نقش، نقشی رایج روی سکههای ایلخانان بودهاست. [۱۰]
فواد کوپریلی همچنین میگوید:
« | «تصویر شیر و خورشید در سکههای برخی از فرمانروایان این سلسله [آق قویونلوها] و بعضی سلسلههای دیگر ترک فقط نقشی نجومی است نه مظهر حکومت. با وجود این، میتوان حدس زد که به منزلة نقش نیز در بعضی پرچمها به کار رفته باشد.» | » |
با توجه به این پرچم و نمونههای مشابه آن در قرن نهم هجری قمری (پانزده میلادی)، بسیاری از مراجع معتبر مانند دانشنامه بریتانیکا و دانشنامه ایرانیکا زمان اولین مدارک موجود از استفاده شیر و خورشید در پرچمهای ایران را این دوران میدانند.[۱۱] [۱۰]
در میان شاهان سلسله صفویان که حدود ۲۳۰ سال بر ایران حاکم بودند، شاه اسماعیل اول بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشت.[۶] شاه تهماسب صفوی نیز چون خود زاده ماه فروردین(برج حمل) بود، دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکهها ترسیم کنند.[۱۲] هر چند صفویان از علمها و پرچمهای متفاوتی استفاده مینمودند، چنین مینماید که تا زمان شاه عباس کبیر پرچم شیر وخورشید پرچم اصلی صفوی میشود. در این زمان اروپاییانی که از ایران بازدید کردهاند پرچمهای ایران را سه گوش ، مزین به نقشهای شیر وخورشید، ذوالفقار یا آیات قرآنی توصیف کردهاند. در این زمان این نشان تفسیری شیعی پیدا میکند. آنگونه که پیدا است صفویان شیر موجود در شیر و خورشید را مظهر امام علی، و خورشید را مظهر فر دین یا عظمت خداوندی بود که همان تغییر شکل یافته فرایزدی است میباشد. [۶] بگفته افسانه نجم آبادی، استاد دانشگاه هاوارد، شیر و خورشید مظهر دو پایه ایران آن زمان بود. مذهب و حکومت. [۱۳]
در درفش شاهی یا بیرق سلطنتی نادرشاه افشار از رنگ سبز دوران صفوی که در آن زمان نشان تشیع بودهاست استفاده نمیشدهاست. نادر شاه از دو پرچم استاندارد استفاده میکرد. درفشی سه رنگ با رنگهای قرمز، آبی و سفید و دیگری درفشی چهار رنگ که دارای رنگهای قرمز، آبی، سفید و طلایی بود. اما مهر نادر نشان شیر و خورشید با عبارت «الله الملک» بودهاست.[۶]
این نقش در اوایل دوره قاجار به شکلی کاملاً ناهمسان روی سکهها، نشانها و پرچمها ظاهر شد. فتحعلی شاه قاجار به تقلید از نشان لژیون دونور فرانسه، نشان شیر و خورشید ایرانی را در ۱۲۲۲-۱۲۲۵ پدید آورد تا به دیپلماتها و مقامات اروپایی اعطا کند. به این ترتیب ایران دارای پرچمی رسمی با نشان شیر و خورشید شد. بدین سان است که یک قرن بعد نویسندهای اروپایی مینویسد: «ایران امروزه به سرزمین شیر و خورشید معروف است». [۶]
گاسپار دروویل که در ۱۸۱۲-۱۸۱۳ در ارتش ایران خدمت کرده بود، گزارش میدهد که پرچمها و نشانهای ایرانیان دارای نشان زرهی کشور، یعنی یک شیر خوابیده و خورشید در حال طلوع همراه با عبارت سلطان بن سلطان فتحعلی شاه قاجار است. پرچمها قرمز رنگ اند و در تارک آنها یک دست نقرهای به نشانه دست علی به چشم میخورد. لویی دوبو میگوید که محمدشاه قاجار (جانشین فتحعلی شاه) دو پرچم داشتهاست: «یکی با نقش شمشیر علی ، که دو لبهاست» و دیگری «با نقش یک شیر خوابیده و خورشیدی که از پشت آن طلوع میکند». پرچم دوم پرچم اصلی کشور بود. [۶] دروویل تصاویر جالبی از پرچم ایران آوردهاست. در یکی از این تصاویر شیر با شمشیری در دست تصویر شدهاست. این نخستین باری است که با ظهور شیر شمشیر در دست روبه رو میشویم؛ نمادی که از عصر محمدشاه قاجار به بعد به نشان متعارف ملی ایران تبدیل شد. گویا از اواخر دوران فتحعلی شاه به تدریج دو پرچم شیر و خورشید و ذوالفقار علی با هم تلفیق میشود و شیر که مظهر علی بودهاست شمشیر دریافت میکند. [۶]
تغییر دیگری که در این زمان در درفش و علامت دولت ایران رخ داد، در وضع تصویر شیر بود، بدین معنی که قبل از اواسط سلطنت فتحعلی شاه، همیشه شیری که در سکهها و درفشهای ایران نقش میگردید، شیر ایرانی بود، زیرا «شیرهای ایرانی چه نر و چه ماده، بی یال بودهاند نه همچون شیرهای آفریقا که نرهایشان یالدار و ماده شان بی یالست» از این زمان با تاثیر گرفتن از اروپاییان تصویر شیر بر اساس شیرهای نر آفریقایی که دارای یال بودند ترسیم میشود. [۱۴]
افسانه نجم آبادی تغییراتی که در عرصه اجتماعی سیاسی ایران از زمان فتحعلی شاه شروع میشود را عامل تغییرات اعمال شده بر نشان شیر و خورشید میداند. افسانه نجمآبادی مینویسد که از زمان فتحعلی شاه به تدریج جنبه مذهبی حکومت و شاهان ایران کمرنگ میشود و به دنبال آن تفسیر شیعی شیر و خورشید جایش را به تفسیری ملی گرایانه میدهد. نوشتههای باز مانده از آن زمان از جمله شعری به قلم خود شاه ایران نشان میدهد که خورشید در آن زمان استعاره از شاه ایران است و اشاره به جمشید، شاه اسطورهای ایران در شاهنامه فردوسی داشت. در این نوشتارهای برجامانده از آن زمان به شیر نیز استعارهای برگرفته از اسطورههای شاهنامه نسبت دادهاند. شیر در آن زمان اشاره به رستم داشت که شیر نشان او بود و نشانگر پهلوانان و دلاوران ایرانی داشت که آماده برای پاسداری از ایران بودند.[۱۳] شهبازی با نقل فرمانی از زمان محمد شاه نشان میدهد که چگونه در اثر مراودات ایرانیان با اروپاییان و آشنایی مجدد شاهان ایران با عظمت ایران باستان نشان شیر وخورشید تعبیری ملی گرایانه پیدا میکند. گویا محمدشاه در سال ۱۲۵۲ فرمانی رسمی صادر کرد که شکل و کارکرد انواع نشانهای شیر و خورشید را تعیین و تعبیری ملی گرایانه از این نشان ارائه میدهد. برای نخستین بار از زمان محمدشاه قاجار است که در بسیاری از سکهها و نشانها تاجی بر بالای خورشید قرار داده شد.[۶]
یحیی ذکاء تصویر دو پرچم از مهمترین پرچمهای رایج در روزگار قاجار مربوط به سال ۱۳۰۶ هجری قمری، ۱۸۸۶ میلادی را آوردهاست. اولین پرچم مربع شکل است که نوار بالایی آن سبز و پایینی قرمز است، زمینه پرچم سفید رنگ است و در مرکز آن یک شیروخورشید قرار دارد. از این پرچم برای ساختمانهای دولتی و یادمانهای سلطنتی، قلعهها و بنادر و هرآنچه به دولت و سلطنت مربوط بود استفاده میکردند. پرچم دیگر نیز سه رنگ است با این تفاوت که پهنای نوارها مساوی است. شیر و خورشید چنان در میان این پرچم جای گرفته که هر سه رنگ را دربر میگیرد. این پرچم را میتوان نخستین پرچم «سه رنگ» ایران دانست، ولی سالها طول میکشد تا این پرچمها کاملاً جا بیافتد. [۱۴]
اینکه این سه رنگ با چه تعبیری در آن زمان انتخاب شدهاست محل اختلاف نظر است. ولی رنگ انتخاب رنگهای سبز و سفید بی ارتباط با سنتهای شیعی و اسلامی نبوده و قرمز نشان دهنده قدرت نظامی بودهاست. [۶] بعدها نشان پرچم تعبیری منطقی بدین صورت یافت که رنگ سبز به عنوان نشان اسلام، رنگ سفید نشان صلح و قرمز نشان رشادت و دلاوری تفسیر شد.[۶] این ترسیم پرچم تا زمان انقلاب مشروطیت ادامه پیدا میکند. هرچند در ابتدای مشروطیت عدهای قصد داشتند که پرچمی قرمز رنگ با نشان شیر و خورشید را جایگزین پرچم سه رنگ کنند. ولی سرانجام الحاقیه پنجم قانون اساسی ۱۲۸۵/۱۹۰۶ مشروطه پرچم سه رنگ سبز و سفید و سرخ بصورتی که اکنون میشناسیم همراه با شیر و خورشید را نشان رسمی ایران اعلام میکند.[۶]
در زمان رضا شاه پهلوی پرچم مشروطه حفظ شد با این تفاوت که شیر با چهره واقعی تری ترسیم میشد و دیگر خورشید بصورت زنانه ترسیم نمیگردید و خورشید تنها دارای انواری بود. در این زمان در بسیاری از موقعیتها نظیر استفادههای نظامی پرچم دارای تاج پهلوی نیز بودهاست. [۶]
در همین زمان واژههای مصطلح در زبان فارسی شامل درفش (فارسی)، علم (عربی) و بیرق (ترکی) توسط فرهنگستان زبان فارسی با واژه پرچم که واژهای با ریشه ترکی است جایگزین میشود. این اقدام اعتراض نافرجام بعضی فرهیختگان از جمله پور داوود را در بر داشت. استاندارد اندازه پرچمها مجدداً در ۱۳۳۶ هجری شمسی و در زمان نخست وزیری اقبال مجددا تعین شد. [۶]
مدتی از دوره محمدرضا پهلوی، ایران دارای سه پرچم رسمی بودهاست. «پرچم ملی» که فقط دارای سه قسمت مساوی به رنگ سبز، سفید و سرخ بود. «پرچم دولتی» که تنها تفاوت آن با پرچم ملی در نقش شیر و خورشید آن بود و مخصوص ادارات و دستگاههای دولتی و روابط خارجی بود و در نهایت «پرچم سلطنتی» که به رنگ آبی آسمانی بوده و در گوشه سمت چپ آن تاج پهلوی نقش شده بود.[۱۶]
در اصل هجدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹ میلادی) در مورد پرچم گفته شدهاست که پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز، سفید و سرخ تشکیل میشود و نشان جمهوری اسلامی (تشکیل شده با حرف الله) در وسط آن قرار دارد. یک نشان هم اکنون و بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نشانی که بیانگر «الله» و شعار «لا اله الا الله» و نمایشگر لاله که سمبل خون شهید است به رنگ قرمز در میان پرچم و روی رنگ سفید قرار گرفتهاست. همچنین ۲۲ «اللهاکبر» به رنگ سفید و به نشانه پیروزی انقلاب در روز ۲۲ بهمن، در حاشیه پایین رنگ سبز و حاشیه بالای رنگ قرمز با خط بنایی نوشته شدهاست که تعبیر رسمی این پرچم به تفصیل در اصل ۱۸ فصل دوم شرح داده شدهاست.[۱][۱۷]
طراح آرم پرچم، حمید ندیمی، دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی میباشد.[۱][۱۸] بنابر استاندارد موجود در ایران علامت مخصوص جمهوری اسلامی ایران به رنگ سرخ در وسط پرچم قرار میگیرد. شعار «الله اکبر به رنگ سفید و یا خط بنائی (یعنی همان خطی که شعار الله اکبر را بر منارههای مساجد اسلامی نقش میکند) تکرار میشود. شعار «الله اکبر» به نشانه بیست و دوم بهمن (یازدهمین ماه سال) یازده بار در رنگ سبز و یازده بار در رنگ سرخ یعنی بیست و دو بار به صورت حاشیه در مرز رنگ سرخ و سبز با رنگ سفید تکرار میگردد. طبق استاندارد رسمی کشور ایران پارچه پرچم باید از نخ پنبهای خالص سفید و مرسریزه شده و یا مخلوط پنبه - پلی است و ویسکوز- پلی استر (معمولا به نسبت ۶۵-۳۵ درصد) تهیه شود در ضمن از ابریشم و پشم نیز میتوان استفاده نمود، ولی پارچه پرچم نباید از ویسکوز خالص باشد. بافت پارچه مورد استفاده برای پرچم ساده و از نوع تاری و پودی است.[۱] بعضی به شباهت ظاهری این پرچم با آرم فرقه سیکهای هند اشاره میکنند. اما حمید ندیمی طراح آرم پرچم طی مصاحبهای که سالها پس از طراحی آرم پرچم انجام داد چنین تفسیری ارایه ندادهاست.[۱۸]