ارشک/ اشک اول
او دولت پارت را تأسیس کرد. مدت سلطنت: 256 تا 250 پیش از میلاد(پ.م)
ارشک از خاندانی آریایی و از قبیله پارت بود. او بر اثر شجاعت و حُسن تدبیر قبایل پارتی را با هم متحد کرده و در سال 256 پیش از میلاد(پ.م) بر ضد سلوکیها مقدونی پرچم مقاومت برافراشت و بعد از جنگهای متوالی و پیروزی بر سلوکیها توانست در سال 250 پ.م سلسله پارت را بنیاد نهد. ارشک بعد از پیروزی بر سلوکیها متوجه دولت باختر یا باکتریا شد و در جنگی که مابین طرفین درگرفت کشته گردید. جانشینان ارشک به او اعتقاد و احترام خاصی قائل بودند و او را "اپی فانس" لقب دادند که بزبان یونانی به معنی "شجاع" و "نام آور" است. سپس خود را بافتخار نام او، خود را ارشک نامیدند که همان "اشک" است و سلسله ای که پارتها در ایران تأسیس کردند سلسله اشکانیان نام نهادند.
تیرداد اول/ اشک دوم
مدت سلطنت: از 250 تا 214 پ.م
تیرداد اول یا اشک دوم برادر ارشک بود. او 37 سال پادشاهی کرد. او در این دوران وضع خود و دولت اشکانی را در برابر سلوکیان و دولت باکتریا مستحکمتر کرد و پایتخت خود را از آساک به شهر "هکاتم پیلس" که بمعنی شهر "صد دروازه" است انتقال داد. تیرداد اول در سال 248 پ.م تاجگذاری کرد و اشکانیان سال 248 پیش از میلاد را مبدا تاریخ خود کردند و به تیرداد اول لقب "شاه بزرگ" را دادند. تیرداد اول با پادشاه سلوکی که "سلوکوس کالی نیکوس" نام داشت جنگ کرد و او را شکست داد و شهری بنام "دارا" که در نزدیکی "ابیورد" کنونی است بساخت. تیرداد اول در سن پیری و بسال 214 پیش از میلاد درگذشت.
اشکانیان خود را از نسل هخامنشیان میدانستند و معتقد بودند پدر ارشک و تیرداد اول که "فری یاپیت" نام داشت پسر اردشیر دوم هخامنشی بود.
اردوان اول/ اشک سوم
گرگان را ضمیمه قلمرو پارتیان کرد. مدت سلطنت 214 تا 196 ق.م
اردوان اول یا اشک سوم پسر تیرداد اول بود که بعد از درگذشت پدر به تخت نشست. اردوان اول از جنگی که مابین آنتیوخوس سوم و آخه لائوس در گرفت، استفاده کرده به تسخیر ولایت "مردها" و ولایتهای جنوبی دریای خزر و ری و همدان پرداخت. اندکی بعد آنتیوخوس سوم نیز بداخل ایران لشگرکشی کرده و همدان را پس گرفت و معبد آناهیتا را غارت کرد. در جنگی دیگر و در سال 209 پ.م ، سپاهیان اردوان اول بعد از جنگ و گریز تلفاتی به سپاه آنتیوخوس سوم وارد آوردند و آنتیوخوس با اردوان صلح کرده و به باختر (باکتریا) بازگشت و سپس از راه کابل و دره خیبر به هند رفت و از راه سیستان و کرمان به باختر بازگشت.
اردوان اول در سال 196 پیش از میلاد درگذشت.
فری یاپت/ اشک چهارم
مدت سلطنت: از 196 تا 181 ق.م
فری یاپت یا اشک چهارم فرزند اردوان اول بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی اشکانیان نشست. او بمدت پانزده سال در سرزمین پارت و ایران به آسودگی و آرامش پادشاهی کرد، زیرا دولت باختر یا باکتریا متوجه هند بوده و با پارتیان کاری نداشتند. در زمان فری یاپت اتفاق مهمی روی نداد و او در سال 181 پیش از میلاد زندگی را بدرود گفت.
فرهاد اول/ اشک پنجم
شهر خاراکس را در ری بنا کرد. مدت سلطنت : از 181 تا 173 پ.م
فرهاد اول یا اشک پنجم فرزند فری یاپت بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی نشست.
مهرداد اول
مدت سلطنت او 32 سال ( از 170 تا 138 قبل از میلاد)
برای نخستین بار بعد از هخامنشیان لقب "شاهنشاه اشکانی" بخود گرفت. مهرداد اول بانی عظمت دولت بزرگ پارتی اشکانی است.
فرهاد دوم
با آنطیوخوس جنگ کرده و سلوکیها را از حدود ایران بیرون کرد. مدت سلطنت 138 تا 125 ق.م
اردوان دوم
در جنگ با یوئوچیها زخم برداشت و درگذشت. مدت سلطنت 125 تا 124 ق.م
مهرداد دوم
معروف به مهرداد کبیر اشکانی (مهرداد بزرگ) مدت سلطنت او 37 سال بود (از 124 تا 87 قبل از میلاد)
مهرداد دوم این شاه یکی از شاهان بزرگ اشکانی است. در زمانه مهرداد دوم، دولت عالمگیر روم تمام عالم غرب را تسخیر کرده به سر حدادت ایران رسید. دولت روم تسخیر ایران و هند را برای تکمیل جهانداری خود لازم میدید و از طرفی دیگر ایران به غرب بسط و توسعه می یافت و در نتیجه ایران و روم در مدت چند قرن با هم در سر تقسیم عالم در مبارزه و جنگ شدند و کشمکش اشکانیان با رومی ها با فاصله هایی، حدود سه قرن تداوم یافت. مهرداد دوم حدود امپراتوری را در شرق تا کوههای هیمالیا در شمال هندوستان رسانید.
سندروک
بعد از مهرداد دوم مدتی به فترت گذشت تا اینکه در 77 قبل از میلاد این شاه به تخت شاهی نشست. مدت سلطنت 77 تا 69 ق.م
فرهاد سوم
مدت سلطنت 69 تا 60 ق.م
مهرداد سوم
مدت سلطنت 60 تا 56 ق.م
ارد اول از۵۵ تا۳۷ قبل از میلاد
سردار بزرگ او سورنا در جنگهای اول ایران و روم و جنگ حرّان (در 53 ق.م) کراسوس سردار بزرگ روم را کشت. مدت سلطنت 55 تا 37 ق.م
فرهاد چهارم اشکانی از 37 قبل از میلاد تا 1 بعد از میلاد
جنگهای دوم و سوم ایران با روم در زمان فرهاد چهارم و آنتوان بوقوع پیوست. گایوس شدن رومیان از گرفتن ایران و صلح متمادی با ایران. مدت سلطنت از 37 تا 1 قبل از میلاد
فرهاد پنجم
او تا حدود دوم میلادی سلطنت داشت
ارد دوم
مدت سلطنت از 2 تا 6 میلادی
ونون اول
مدت سلطنت از 7 تا 16 میلادی
اردوان سوم
او پادشاه ماد و دست نشانده پارتیان بود و تخت سلطنت را برای مدتی کوتاه از وانان اول گرفت
اردان اول
گودرز
ونون دوم
بعد از وانان اول تا وانان دوم فقط جنگهای داخلی بود از 16 تا 51 میلادی
بلاش اول(ولگش)
در جنگ با عشیره دعا موفق بود. مدت سلطنت 51 تا 77 میلادی
پاکور دوم و اردوان چهارم
بعد از بلاش اول از 77 میلادی دوران فطرت بود از 77 تا 107 میلادی
خسرو
جنگ تراژان امپراتور روم با خسرو و عقب نشینی و صلح روم با ایران. مدت سلطنت از 107 تا 133 میلادی
بلاش دوم
مدت سلطنت از 133 تا 191 میلادی
بلاش سوم
بلاش چهارم
جنگ او با رومیها و عقب نشینی سپتیم سور امپراتور روم. مدت سلطنت 191 تا 208 میلادی
بلاش پنجم
مدت سلطنت از 208 تا 216 میلادی
اردوان پنجم
جنگ کاراکالا امپراتور روم(217 تا 218 میلادی) با اردوان پنجم و شکست روم و پرداخت غرامت به ایران. مدت سلطنت 216 تا 224 میلادی
پاکور۱
تیرداددوم
اردسوم
تیردادسوم
گودرز دوم
اردواز
اساس سلطنت در دورة اشکانی بر ملوک الطوایفی بود . شاهنشاهان ایشان خود را شاه ممالک و به زبان یونانی بازیلوس بازی لئون
Bosileus Basilion یعنی ، شاه شاهان می خواندند .
علاوه بر شهربانان که نمایندة شاهنشاه در استانها بودند ویسبذان یا تیولداران نیز وجود داشتند که قسمتی از ولایات را که ویس خوانده می شد به طور تیول به آنان واگذار شده بود .
ظاهراً
نه تنها فرمانروایانی که از نسل شاهان بودند ، عنوان شاه داشتند بلکه هر
یک از ایالات هیجده گانة اشکانی نیز پادشاه داشتند که او را به پهلوی کذک خوذای یعنی کدخدا می نامیدند .
شاهنشاه اشکانی همواره با دو مجلس که یکی شورای خاندان سلطنتی و دیگری مجلس ریش سفیدان یا سنا بود مشورت می کرد .
ظاهراً مجلس سومی هم وجود داشت که از ائتلاف آن دو مجلس در مواقع ضروری تشکیل می شد که آن را مهستان می نامیدند . مجلس مهستان همیشه پسر شاه را به جای او برمی گزید و گاهی برادر
شاه یا عموی او را به سلطنت بر می داشت .
حکام ایلات یا استانداران را
در دورة اشکانی بدخش یا بدیــشخ می خواندنــد . سرزمینهای استاندار نشین
اشکانی را به هیجده ایالت رسانیده اند و آنها ولایاتی از قبیل :
بابل و همدان و ری و قومس و پارت و گرگان و زرنگ (سیستان ) و غیره بودند .
غیر
از این ولایات هیجده گانه دیگر ولایتها حکومتهای خود مختار داشتند و شاهان
ایشان همه ساله باجی به شاهنشاه بزرگ اشکانی می پرداختند و در مواقع جنگ
او را به سپاه و سرباز یاری می کردند .
بعضی از این ولایات عبارت از :
آذربایجان ، خوزستان ، پارس و ارمنستان و غیره بودند . بسیاری از پادشان
محلی مانند امیران پارس و خوزستان حق سکه زدن داشتند . در ممالک اشکانی بیش
از شصت شهر یونانی وجود داشت که مردم آن بنا بر قوانین و رسوم خود اداره
می شدند و همینها بودند که موجب انتشار آداب و اخلاق یونانی در مشرق زمین
گردیدند .
در این دوره مرد نجیب و آزاده ، سواری که وقت خود را در جنگ یا شکار می گذرانید .
اشکانیان دارای ارتش منظم نبودند . هر ویسبذ یا فئودال
بزرگ دارای سپاه خاص خود بود و در هنگام جنگ از مردان آزاداستفاده می کرد .
سوار نظام اشکانی مجهز به سلاح آهنین و زرهی که به زانو می رسید بود .
این
زره از پوست شتر ساخته شده و به آن قطعاتی از آهن می دوختند . کمانداران
علاوه بر تیر و کمان مجهز به نیزه و شمشیر نیز بودند . لشکر پارتی غیر از
اسب از شتر نیز استفاده می کرد . شیوة نبرد در آن دوره جنگ و گریز بود . پیاده نظام کمتر از سواره نظام اهمیت داشت و لشکر پیاده را بیشتر مردم معمولی و روستائیان تشکیل می دادند .
سپاه
پارتی بیشتر تدافعی بود نه تهاجمی . سوار نظام کلاهخودی از آهن یا پولاد
بر سر می گذاشت و یک شلوار چرمی تاگوژگ پا می پوشید . پارتیها جنگ را با
فریادها و حمله شروع می کردند و صدای طبل و دهل مانند غرش رعد و به همه جا
می پیچید . شیوة جنگ آنان چنین بود که سپاه بیگانه را به داخلة کشور
کشانیده همواره عقب می نشستند و آذوقه را معدوم و چاههای آب را پر از خاک
می کردند . آنگاه مردم محل را بر دشمن می شورانیدند تا سرانجام او را شکست
می دادند .
پایتخت دولت اشکانی بر حسب توسعة آن کشور تغییر می کرد .
زمانی که اشکانیـان در سرزمین پـارت حکومــت داشتند ، پایتخت آنان در شهر نسـا ( نزدیک عشق آباد ) و سپس در شهر اساک نزدیک قوچان بود .
در زمان تیرداد اول پایتخت خود را به هکاتم پیلس یا شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان
انتقال دادند ، بعداز آنکه مرز ایشان به رود فرات رسید شهر تیسفون را که
در جانب چپ دجله مقابل شهر سلوکیه ساخته بودند به پایتختی برگزیدند .
پادشاهان اشکانی به مناسبت تغییر فصل در شــهـرهای مختـلف ایران از قبیـل ری و همـدان و گرگـان و بابل گردش می کردند .
در
زمان بلاش اول شهر جدیدی به نام ولاشکرد در نزدیکی بابل بوجود آمد .
ظاهراً قصد بلاش از ایجاد این شهر آن بود که یک مرکز جدید بازرگانی به جای
شهر قدیم سلوکیه تأسیس کرده باشد .
اشکانیان در آغاز به جهت
معاشرت با قوم داهه وسکاهامظاهر طبیعت مانند آفتاب و ماه و ستارگان را
مقدس می دانستندپس از آنکه با سلوکیها و یونانیان نزدیک شدند به پرستش
ارباب انواع یونانی و خدایان ایشان نیز خو گرفتند ، عده ای از ایشان به
مذهب زرتشت در آمدند . چنانکه بلاش اول در صدد گردآوری اوستا برآمد .
از مذاهب معروف دورة اشکانی مهرپرستی است .
خدای
مهر یا خورشید که در عین حال خدای عدالت نیز بود از دیر باز در فلات ایران
مورد پرستش بود . مهر با شمشا ( شمس ) خدای بابلی یکی دانسته شده است .
دینی بود که مردم را به صلح همگانی دعوت می کرد . مهر پرستان یکدیگر را
برادر و مربیان خویش را پدر می خواندند . اشکانیان نسبت به مذاهب بیگانه بی
نظر بودند و ادیان مختلف در کشور ایشان آزاد بود . چنانکه یهودیان ،
اشکانیان را حامی خود می شمردند . وبخاطر همین نظرات زیادی وجود دارد که در
واقع اشکانیان چه دینی داشتند واین دقیقا مشخص نیست.
سکه های پارتی فقط ازنقره وبرنج بود و در زمان آنها پول طلا تنها از راه بازرگانی به ایران وارد می شد .
واحد پول اشکانیان « درخم » نام داشت که کلمه ای است یونانی و بعدها به صورت درهم و درم در آمده است .
خط
و زبان سکه های اشکانی ، یونانی است . عناوینی که شاهان به تقلید سلوکی بر
روی سکه های خود ضرب کرده اند بسیار است . روی سکه ها صورت شاهان اشکانی
است که بر تخت نشسته و کمانی به دست گرفته و زه آن را می کشند .
بعضی
از سکه ها نیز دارای صــورت خدایــان یونانی می باشد . مسکوکات پارتی بر
طبق تقویـم سلوکیـان تاریــخ گذاری می شـد که مبدأ آن ســال آن سال 31 ق . م
یعنـی ، سـال جلـوس سلوکوس نیکاتر بر تخت شاهی است .
از قرن اول بعد
از میلاد ، کـم کـم خط سکه های پارتی از یونانی به خط و زبان آرامی تبدیل
می شود و از مرغوبیت جنس و فلز آنها کاسته می گردد .
سکه های نقره اشکانی عبارت از یک درهمی و چهاردرهمی است که ضرب آنها بیشتر در شهرهای یونانی بین النهرین بعمل می آمده است .
زبان پارتها از خانوادة
زبانهای هند و اروپایی و از دستة زبانهای ایران میانه است و آن زبانی است
که به نام پهلوی معروف گردیده است .
زبان پهلوی شمالی را پارتی یعنی اشکانی و زبان پهلوی جنوبی را پارسیک یا پهلوی ساسانی می نامند .
اشکانیان
از بدو تأسیس دولت خود تا زمان گودرز اشک بیستم (51 م ) تحت تأثیر هلنیسم و
یونانی مآبی قرار گرفتند . در این دوره پادشاهان و شاهزادگان اشکانی
غالباً به زبان یونانی آشنا بودند .
چنانکه اردوان اول اشکانی و ارد
اول این زبان را بخوبی می دانستند . فرهنگ و آداب یونانی آنقدر در این دوره
رواج داشت که پادشاهان اشکانی چون ارد بآسانی از نمایشهایی که هنرمندان
یونانی می دادند استفاده می کردند .
اما دانستن زبان یونانی از زمان گودرز به بعد رو به انحطاط گذارد. زیرا ، خطوط یونانی سکه های آن زمان خوانا نیست .
خط ملی اشکانیان ، خط آرامی بود که از زمان هخامنشیان به ایشان به ارث رسیده بود .
بعضی از پادشاهان ایشان مانند : مهرداد چهارم و بلاش اول و اردوان پنجم سکه های خود را به زبان پهلوی و خط آرامی ضرب کرده اند .
از
جمله از اسنادی که در این زمان پیدا شده ، قباله ای است مربوط به فروش
یک تاکستان به زبان پهلوی و خط آرامی که در اورامان کرمانشاه بدست آمده است
.